♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کاش بودی سرم را روی شانه هایت می گذاشتم و می بوسیدمت
وقتی بودی آنقدر بزرگ نبودم
وقتی هم که رفتی بزرگ نشدم
دستهایم سرد است
کاش بودی دستم را میگرفتی
کجایی؟
شنیدم بهشت هم برایت کم است
خوش به حالت
کاش من را هم میبردی
دلم برایت تنگ است
همیشه عاشقت هستم
شبها به خوابم بیا مثل هر شب
دوستت دارم مادر
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کودک که بودم وقتی زمین میخوردم مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
. آسوده بخواب مادر بیمارم
راحت شدی از اذیت و آزارم
با دسته گلی به دیدنت آمده ام
بر خاک تو از اشک ، چه ها می کارم
بعد از تو فقط بغض و خدا را دارم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
زندگی م منهای تو
رمز من و عشق ، نام زیبایت بود
جنت ، فرشی به زیر پاهایت بود
روزی که تو را شناخت ناباوری ام
افسوس که زندگی م ، منهایت بود
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
مادر ریحان ها
ای مادر آفرینش ریحان ها
رمز هیجان پروری توفان ها
ها! مادر بغض های سرگردانی
نشنیده ترین سمفونی باران ها
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
قافیه اش پر پر بود
گل بود ولی قافیه اش پر پر بود
درکش ز توان عشق بالاتر بود
حتی خود عشق سینه چاکش شده بود
لبریز حماسه بود ، چون مادر بود
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سرمست ترین بهشت ها
دستش همه کینۀ زمین می شوید
چشمش ز یگانگی نشان می جوید
هر جا که قدم به تربتش بگذارد
سرمست ترین بهشت ها می روید
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
هیچگاه برای قدر دانی از مادر دیر نیست، روز مادر مبارک
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .
از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت.
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟
خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن چایی تلخ و بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد و وقتی از
جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا
قلب شکسته، درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد.
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.
گفت:شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟
خداوند پاسخ داد:فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته
باشند.
-این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.
خداوند سری تکان داد و فرمود:بله.
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید،
از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،
بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .
خداوند فرمود:نمی شود !!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است،
تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با
یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی
که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .
فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد
.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی
زیادی مواد مصرف کرده اید.
خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست، اشک است.
فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟
خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی،
تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد.
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها
واقعا" حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می
زندگی میگذرد ، تو به آرامی کنارش بگذر
شده لنگان لنگان ، یا که آرام آرام بکناری بنشین
و نگاهی بنداز که چه تند میگذرد
همه هستند مشغول
گر زمین خورده کسی
زیر پا له گشته
بهتر است برگردیم
بی خیاله دور اطرافو همه شلوغیاش
همه عادت دارند بزنند حرف به پشت سره هم
حال چه سازی زندگی بر میلش
یا که از برای خود زندگی را سازی
زندگی را خود ساز
بر خودت سخت مگیر
نون ماست هم میکند سیر هنوز
میشود پشت موتور ، از وجوده گرمای پدر لذت برد
گاه پیاده باشی مزه اش دلچسب است
ریزه سنگ های جاده ؛ نوک کفشی خواهند تا برقص در آیند
بی پولی بد دردیست ،
همه چی هم پول نیست ،
بوسه ی مادرها
گرمیه دست پدر
خنده های ته دل
دست و پای سالم
رفیقانی مشتی
گاهی وقتا کافیس تا که بی پول باشی ، تا تو هم دریابی همه چی هم پول نیست
زندگی بیهودس با چونین رسمی که ؛ همه دارند از پیش
زندگی معنی اش خندیدن در سختیس
که اگر هر سختی به تو گیرش افتاد تو فقط میخندی
زندگی یعنی که تو همی میخندی به همه بدبختیت
زندگی معنی اش خندیدن در سختیس
شیخ المریض عمو حسین پیرزاد
:shock: اولش متنی همینا رو گفتم بعد دیدم شعره نو شد :shock: